* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در این روزهای برفی آیا برای گنجشکان دانه ای ریخته ای ؟
پرنده دل من نیز ، دیر زمانیست که در برف گیر افتاده
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اطلاعیه !
توی این روزای برفی
تا می توانید در مصرف گاز زیاده روی کنید تا هفته آینده هم تعطیل شوید !
اتحادیه فرهنگیان بی حوصله و دانش آموزان تنبل!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در برف ، سپیدی پیداست . آیا تن به آن می دهی ؟
بسیاری با نمای سپید نزدیک می شوند که در ژرفنای خود نیستی بهمراه دارند . . .
(ارد بزرگ)
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دارد برف می آید در گوش دانه های برف نام تو را زمزمه خواهم کرد
تا برف زمستانی از شوق حضورت بهار را لمس کند
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هموطن!
فقط با روشن کردن یک بخاری اضافه، شما هم در تعطیلی مدارس
دانشگاه ها و ادارات سهیم باشید.
هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
مثل بارون با صفایی / مثل برف سفید و ماهی
مثل گل خوشبو و زیبا / مثل خون تو قلب مایی
چه بخواهی، چه نخواهی / تو عزیز دل مایی
دعا میکنم غرق باران شوی چو بوی خوش یاس و ریحان شوی
دعا میکنم در زمستان عشق بهاری ترین فصل ایمان شوی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
به که گویم که تو منزلگه چشمان منی به که گویم که تو گرمای دستان منی
گرچه پاییز نشد همدم و همسایه ی من به که گویم که تو باران زمستان منی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
سوزی که برف داره ، بارون نداره معرفتی که تو داری ، هیچ کــس نداره !
به که گویم که تو منزلگه چشمان منی به که گویم که تو گرمای دستان منی
گرچه پاییز نشد همدم و همسایه ی من به که گویم که تو باران زمستان منی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
سوزی که برف داره ، بارون نداره معرفتی که تو داری ، هیچ کــس نداره !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دارد برف می آید در گوش دانه های برف نام تو را زمزمه خواهم کرد
تا برف زمستانی از شوق حضورت بهار را لمس کند
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
داره برف میاد به اسمون نگاه کن هروقت برف سیاه بارید بهم خبر بده ،
اون موقع من دیگه دوستت نخواهم داشت
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
وقتی بهت گفتم : دلتنگ تو هستم ، به شانه ام زدی تا دلتنگیم را تکانده باشی !
به چه دلخوش کرده ای ؟ تکاندن برف از شانه آدم برفی ؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
عشق یعنی امید ، یعنی طراوت باران ، یعنی سفیدی برف ، یعنی ساز زندگی و لبریز از خوشی و عشق
یعنی راز زیستن !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد
چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟ چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در برف ، سپیدی پیداست . آیا تن به آن می دهی ؟ بسیاری با نمای سپید نزدیک می شوند
که در ژرفنای خود نیستی بهمراه دارند . ارد بزرگ
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
برف آمد و پاییز فراموشت شد . آن گریه ی یک ریز فراموشت شد
انگار نه انگار که با هم بودیم . چه زود همه چیز فراموشت شد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اگه برف می دونست زمین خاکی چقدر کثیفه ، برای اومدن به اون لباس سفید نمی پوشید
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
عشق یعنی آن نخستین حرفها عشق یعنی در میان برفها
عشق یعنی یاد آن روز نخست عشق یعنی هر چه در آن یاد توست